به گزارش مشرق به نقل از تسنیم، اول نوامبر 2013 خبری در رسانهها پیچید؛ حکیمالله محسود، رهبر طالبان پاکستان کشته شد. رسانههای جریان اصلی خط خبری خود را پیدا کرده بودند. کشته شدن حکیمالله محسود میتوانست بمب خبری مطلوبی برای آنان باشد چرا که رهبر طالبان و همراهانش بهوسیله بمبهای شلیک شده از سوی «پهپادهای آمریکایی» کشته شده بودند، پهپادهایی که بعد از سالها کشتار و قتلعام مردم بیگناه این بار یک عضو گروهک تروریستی را کشتند. البته محسود و یارانش بهدلیل تعداد بمب زیادی که بهسمت آنها شلیک شده بود، قابل شناسایی نبودند، درست مثل زمانی که اعلام شد، بن لادن کشته شده به آب انداخته شده است، بنلادنی که مردم جهان هیچوقت جنازه او را ندیدند.
دولت آمریکا و رسانههای همراه او این واقعه را جشن گرفتند. کشتن فرمانده یک گروهک تروریستی میتوانست مثل همیشه افتخاری بزرگ برای دولت آمریکا محسوب شود. رسانهها دست به کار شدند. باراک اوباما دوباره قهرمان میشود. آمریکا بدل خوبی به منتقدانش زده بود. دیگر کسی نمیتوانست به پهپادهایی که فرمانده یک گروهک تروریستی را کشتند، انتقادی داشته باشد مگر اینکه طرفدار تروریستها باشند! حالا در زیر فضای پر سر و صدای رسانههای جریان اصلی گروههای زیادی هستند که دیگر صدایشان به جایی نمیرسد، خانوادههای پاکستانی که هرکدام بهنوعی قربانی هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا بودند، یا عضوی از خانوادهشان کشته شده بود یا مجروح و معلول شده بودند، سالهاست که صدایشان به جایی نمیرسید تا اینکه تشکلهای مردمی بهصورت خودجوش حتی در خاک آمریکا در حمایت از آنان فعال شدند.
رابرت گرینوالد، فیلمساز برجسته آمریکایی که بهواسطه کارهای داستانی و مستند خود شهرت قابل توجهی در کشورش دارد با هدایت دوستان رسانهای خود که عموماً در رسانههای مستقل سخن میگویند، دست به کار شد و بهگفته خودش «جدیترین دغدغه دوران زندگیاش» در این سالها را بهزبان دوربین روایت کرد. «جنگ پهپادها» جدیدترین مستندی بود که او برای ساخت آن به تحقیقات میدانی دست زد و از آن سر دنیا به خاک پاکستان و به خانه قربانیان بمباران هواپیماهایی رفت که رئیس جمهور کشور خودش دستور شلیک و عملیات را به آنان داده بود.
پهپادهایی که یک سرباز آمریکایی با خونسردی و تنها با هدایت یک جواستیک و چند دکمه کیبورد آنها را هدایت میکند و هر زمانی که دلش بخواهد با زندگی مردم یک کشور دیگر بازی میکند درست مثل یک بازی کامپیوتری. او آموزش دیده که بد به وجدانش راه ندهد. جنایت محض، قتل انبوه، خشونت مطلق گانگسترهای تبهکار، ترورهایی که از طریق کیبوردهای کامپیوتر و از راه دور هدایت میشوند، کشتارهای مداوم هوایی، آینده جنگهای امپراطوری و... اینها عبارتهایی بود که بخشی از مردم آمریکا بر روی پلاکاردها، صفحات خود در شبکههای اجتماعی و پیراهنهای خود مینوشتند و در مقابل سیاست جنگافروزانه دولت خود میایستند تا مردم پاکستان رسانه داشته باشند.
آمریکا خود را امپراطور جهان میداند. امپراطور علاقهای به برقراری صلح در مناطق منتخب خود ندارد، مگر اینکه این صلح، خواستههای امپراطور را تهدید نکند و همه چیز تحت کنترل او باقی بماند. پاکستان، افغانستان، عراق، بحرین، سوریه، لبنان، فلسطین و ... باید همیشه شلوغ باشند و رنگ صلح به خود نبینند. القاعده، تکفیریها و ... هیچگاه به اسرائیل حمله نمیکنند. حکیماله محسود هم مهره سوخته بود. او سالها برای این آشوب جنگیده بود و امروز باقی ماندن او هیچ فایدهای نداشت؛ کشته شدن او با پهپادها سودش خیلی بیشتر از زنده بودنش داشت.
این کشتارهای سنگدلانه، خشم و اعتراض وسیع مردم پاکستان را برانگیخته است. منتقدان سیاستهای آمریکا میگویند: دروغهای باراک اوباما و جان کری نمیتواند سرپوشی بر این واقعیت باشد که «قتل و کشتار سیاست خارجی آمریکا» است. داخل مرزهای ایالات متحده آمریکا، توده ای از مردم، آزرده خاطر از 11 سپتامبر هستند و بخش اعظمی از این ماجرا را دروغ و بهانه برای جنگافروزی می دانند. جنگی که سود اقتصادی زیادی برای اربابان خود به همراه دارد. جانشینان محسود در حال انتخاب شدن هستند. سازمان جاسوسی آمریکا، اگر در این انتخابها دخالت نداشه باشد، لااقل بهانه بزرگی برای ادامه کشتار با کیبوردهای خود دارد. او میتواند با خاطری آسوده همچنان سلاحهای خود را علیه مردم منطقه آزمایش کند. دوران پست دیگری در تاریخ بشر آغاز شده است که پایانی نیز ندارد.
گرینوالد و دوستانش بیشتر از گذشته تحت فشار سازمان جاسوسی آمریکا قرار خواهند گرفت اما آنها همچنان این دغدغه خود را دنبال میکنند. آنان فهمیدهاند که با زبان هنر و سینما بهتر میتوان درد مردم بیگناه پاکستان را به گوش مردم جهان رساند؛ مردمی که دیگر به رسانهها خوشبین نیستند. «جنگ پهپادها» نقدی حقیقی و مستند است که صدای چند خانواده مظلوم پاکی را به گوش مردم دنیا و ایرانیها میرساند. ایرانیهایی که پاکیها بیشتر از مردم کشورهای دیگر دنیا به آنها، کشور، امام و انقلابشان علاقه دارند؛ هرچند که سهمشان در رسانههای ایران کم باشد.